محل تبلیغات شما

از اون روزی که با مارال رفتم که اون کفش بخره و منم خرید گمونم ۳سال میگذره بعد همون کفش بینهایت راحت یهو پامو میزنه و میرم خونه مامانم گفتم مامان بپوشش شاید تو راحت باشی

گفت وای اره عالیه

شد مال مامانم اصرار کرد که پولشو بده و من نگرفتم

تو این سه سال غیر از مهمونی و عروسی هیچ کفش دیگه ای غیر از این نپوشید

گاهی اشیا کاری میکنن که خودشون انتخاب کنن صاحبشون کی باشه

مامانم ازون به بعد فقط اون مارک رو میتونه بپوشه

از این کارا خیلی میکنم

یکی از لذتای زندگیم همینه چیزی بخرم و با اینکه بدم نمیاد دست تقدیر برسونتش به صاحب اصلیش

ولییییییی چیزی رو که استفاده کردم اصلا دوست ندارم بدم بره چون بهش عرق دارم

کور شده ام متاسفانه شاید هم کورم کرده اند

روزی پر از داستان

صبح است و زندگی......

کفش ,اون ,رو ,چیزی ,غیر ,مامانم ,غیر از ,بپوشهاز این ,میتونه بپوشهاز ,رو میتونه ,اون مارک

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه عمومی آراز